معنی فارسی inhume

B2

دفن کردن، منظور قرار دادن یک جسد در زیر خاک است.

To place a dead body in the ground.

verb
معنی(verb):

To bury in a grave.

example
معنی(example):

آنها بقایای جسد را در زمین دفن خواهند کرد.

مثال:

They will inume the remains in the ground.

معنی(example):

ما باید حیوان خانگی را در حیاط دفن کنیم.

مثال:

We need to inume the pet in the backyard.

معنی فارسی کلمه inhume

: معنی inhume به فارسی

دفن کردن، منظور قرار دادن یک جسد در زیر خاک است.