معنی فارسی innascible
B1غیرقابل زایش، وصف ویژگیای است که نتواند بهطور طبیعی شکل بگیرد.
Describing something that cannot be born or developed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک ایدهی غیرقابل زایش نمیتواند به تنهایی به وجود آید.
مثال:
An innascible idea cannot come into existence on its own.
معنی(example):
این مفهوم به دلیل پیچیدگیاش، غیرقابل زایش به نظر میرسید.
مثال:
The concept seemed innascible due to its complexity.
معنی فارسی کلمه innascible
:
غیرقابل زایش، وصف ویژگیای است که نتواند بهطور طبیعی شکل بگیرد.