معنی فارسی inner woman
B2زن درون، نمایانگر احساسات و حالتهای زنانه افراد.
A term referring to the feminine aspects of one's character.
- NOUN
example
معنی(example):
او با زن درونش در ارتباط است.
مثال:
She is in touch with her inner woman.
معنی(example):
یافتن زن درون میتواند به ابراز خود کمک کند.
مثال:
Finding your inner woman can help with self-expression.
معنی فارسی کلمه inner woman
:
زن درون، نمایانگر احساسات و حالتهای زنانه افراد.