معنی فارسی innermore
B1به معنای درونتر یا عمیقتر از سطح بیرونی.
Referring to something that is more inward or deeper than the outer part.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قسمت داخلی اتاق نسبت به مناطق بیرونی احساس راحتی بیشتری داشت.
مثال:
The inner part of the room felt cozier than the outer areas.
معنی(example):
او تصمیم گرفت بر روی عمیقترین احساسات قلبش تمرکز کند.
مثال:
She decided to focus on the innermost feelings in her heart.
معنی فارسی کلمه innermore
:
به معنای درونتر یا عمیقتر از سطح بیرونی.