معنی فارسی inningses
B1بخشهایی از یک بازی بیسبال که در آن هر تیم فرصت مییابد تا ضربه بزند.
Segments of play in baseball wherein teams alternate as offense and defense.
- NOUN
example
معنی(example):
بازی برای سه inningses ادامه داشت قبل از اینکه باران بازی را متوقف کند.
مثال:
The game lasted for three inningses before rain stopped play.
معنی(example):
در بیسبال، هر تیم در هر یک از inningses شانس ضربه زدن دارد.
مثال:
In baseball, each team has a chance to bat in each of the inningses.
معنی فارسی کلمه inningses
:
بخشهایی از یک بازی بیسبال که در آن هر تیم فرصت مییابد تا ضربه بزند.