معنی فارسی innless

B1

بدون مهمانخانه، منطقه‌ای که در آن هیچ مهمانخانه‌ای وجود ندارد.

Describing an area or stretch of road where there are no inns or places to stay.

example
معنی(example):

قبل از ما جاده‌ای بدون مهمانخانه وجود دارد.

مثال:

There is an innless stretch of road before us.

معنی(example):

منطقه بدون مهمانخانه وسیع و بی‌روح بود.

مثال:

The innless region was vast and desolate.

معنی فارسی کلمه innless

: معنی innless به فارسی

بدون مهمانخانه، منطقه‌ای که در آن هیچ مهمانخانه‌ای وجود ندارد.