معنی فارسی inoccupation
B1غیر اشغال بودن، وضعیتی که در آن مکانی یا بخشی از فضا در اختیار کسی نیست.
The state of being unoccupied; absence of activity or inhabitants in a space.
- NOUN
example
معنی(example):
غیر اشغال بودن این منطقه تعجبآور بود.
مثال:
The inoccupation of the area was surprising.
معنی(example):
غیر اشغال بودن او محیطی آرام را فراهم کرد.
مثال:
His inoccupation allowed for a peaceful environment.
معنی فارسی کلمه inoccupation
:غیر اشغال بودن، وضعیتی که در آن مکانی یا بخشی از فضا در اختیار کسی نیست.