معنی فارسی inodorously

B1

به معنای انجام کاری به طریقی که بدون بو باشد.

In a manner that is odorless.

example
معنی(example):

گل‌ها بدون بو شکوفه زدند و همه اطرافیان را خوشحال کردند.

مثال:

The flowers bloomed inodorously, pleasing everyone around.

معنی(example):

او آزمایش‌هایش را به طور بی‌بو انجام داد تا محیطی خنثی حفظ کند.

مثال:

He conducted his experiments inodorously to maintain a neutral environment.

معنی فارسی کلمه inodorously

:

به معنای انجام کاری به طریقی که بدون بو باشد.