معنی فارسی inosculated

B1

انگشت‌نما، به ویژه در اشاره به شاخه‌ها یا ریشه‌های گیاهان که به هم پیوسته‌اند.

To unite or connect to another part, especially in botany.

verb
معنی(verb):

To homogenize; to make continuous.

معنی(verb):

To open into.

معنی(verb):

To unite.

معنی(verb):

To intercommunicate; to interjoin.

example
معنی(example):

دو شاخه به یکدیگر پیوسته و یک تنه واحد تشکیل دادند.

مثال:

The two branches inosculated to form a single trunk.

معنی(example):

در گیاه‌شناسی، گیاهان پیوسته یک ارتباط عروقی به اشتراک می‌گذارند.

مثال:

In botany, inosculated plants share a vascular connection.

معنی فارسی کلمه inosculated

: معنی inosculated به فارسی

انگشت‌نما، به ویژه در اشاره به شاخه‌ها یا ریشه‌های گیاهان که به هم پیوسته‌اند.