معنی فارسی inpensioner

B1

بازنشسته، شخصی که به علت سن یا مدت زمان کار، دیگر در یک شغل فعال نیست و مزایای مالی یا حمایتی دریافت می‌کند.

A person who has retired from work and is receiving a pension.

example
معنی(example):

شرکت او را به عنوان یک بازنشسته استخدام کرد تا مزایای بازنشستگی را مدیریت کند.

مثال:

The company hired him as an inpensioner to manage the retirement benefits.

معنی(example):

به عنوان یک بازنشسته به این معنی است که پس از بازنشستگی از شغل خود، حمایت مالی دریافت می‌کنید.

مثال:

Being an inpensioner means you receive financial support after retiring from your job.

معنی فارسی کلمه inpensioner

:

بازنشسته، شخصی که به علت سن یا مدت زمان کار، دیگر در یک شغل فعال نیست و مزایای مالی یا حمایتی دریافت می‌کند.