معنی فارسی inpoured

B1

فرم گذشته فعل inpour، به معنای ریختن یا جریان یافتن خود به خود.

The past tense of inpour, meaning to have poured in or flowed in.

example
معنی(example):

سرآشپز سس را به داخل دیس ریخت.

مثال:

The chef inpoured the sauce into the dish.

معنی(example):

او به آرامی آب میوه را به داخل لیوان ریخت.

مثال:

He inpoured the juice into the glass carefully.

معنی فارسی کلمه inpoured

:

فرم گذشته فعل inpour، به معنای ریختن یا جریان یافتن خود به خود.