معنی فارسی input-output
B2رابطه بین آنچه به یک سیستم فرستاده میشود و نتیجه مورد انتظار.
The relationship between what goes into a system and what comes out.
- OTHER
example
معنی(example):
رابطه ورودی-خروجی در برنامهنویسی حیاتی است.
مثال:
The input-output relationship is crucial in programming.
معنی(example):
یادگیری درباره ورودی-خروجی میتواند کارایی را بهبود بخشد.
مثال:
Learning about input-output can improve efficiency.
معنی فارسی کلمه input-output
:
رابطه بین آنچه به یک سیستم فرستاده میشود و نتیجه مورد انتظار.