معنی فارسی inrushings

B1

وارد شدن یا ورود به طور همزمان، به ویژه در زمینه‌های ترافیکی.

Multiple occurrences of mass entry or influx, typically related to traffic or crowds.

noun
معنی(noun):

A rushing inward.

example
معنی(example):

ورودهای همزمان ترافیک در ساعات اوج شایع است.

مثال:

The inrushings of traffic during rush hour are common.

معنی(example):

ما ورودهای همزمان را برای مدیریت بهتر ترافیک مستند کردیم.

مثال:

We documented the inrushings for better traffic management.

معنی فارسی کلمه inrushings

: معنی inrushings به فارسی

وارد شدن یا ورود به طور همزمان، به ویژه در زمینه‌های ترافیکی.