معنی فارسی insearch
B1در جستجوی، به حالتی اطلاق میشود که فرد به دنبال چیزی خاص باشد.
A phrase indicating the act of looking or searching for something.
- OTHER
example
معنی(example):
او در جستجوی یک فرصت شغلی بهتر است.
مثال:
He is insearch of a better job opportunity.
معنی(example):
آنها به دنبال پاسخ به بزرگترین سوالات زندگی هستند.
مثال:
They are insearch of answers to life’s biggest questions.
معنی فارسی کلمه insearch
:
در جستجوی، به حالتی اطلاق میشود که فرد به دنبال چیزی خاص باشد.