معنی فارسی inseparability

B2

جدایی‌ناپذیری، وضعیت یا ویژگی چیزی که نمی‌توان آن را از دیگری جدا کرد.

The quality of being unable to be separated; the state of being inseparable.

example
معنی(example):

فزایندگی دوقلوها برای همه آشکار بود.

مثال:

The inseparability of the twins was evident to everyone.

معنی(example):

ما درباره‌ی جدایی ناپذیری عشق و اعتماد صحبت می‌کنیم.

مثال:

We talk about the inseparability of love and trust.

معنی فارسی کلمه inseparability

: معنی inseparability به فارسی

جدایی‌ناپذیری، وضعیت یا ویژگی چیزی که نمی‌توان آن را از دیگری جدا کرد.