معنی فارسی inside money

B1

پولی که به طور صوتی و به صورت غیررسمی در بازارها یا سازمان‌ها به گردش در می‌آید.

Funds that are handled discreetly or informally, often within a company or market.

example
معنی(example):

گزارش مالی جریان پول داخلی را نشان داد.

مثال:

The financial report showed the inside money flow.

معنی(example):

درک پول داخلی به شما کمک می‌کند تا با درایت سرمایه‌گذاری کنید.

مثال:

Understanding inside money will help you invest wisely.

معنی فارسی کلمه inside money

: معنی inside money به فارسی

پولی که به طور صوتی و به صورت غیررسمی در بازارها یا سازمان‌ها به گردش در می‌آید.