معنی فارسی insinuendos
B1نظرات یا بیاناتی که به طور غیرمستقیم و با کنایه به موضوعی اشاره دارند.
Indirect hints or suggestions, often of an inappropriate or suggestive nature.
- noun
noun
معنی(noun):
Insinuation containing innuendo
example
معنی(example):
اشارههای ضمنی در سخنرانی او واضح بود.
مثال:
The insinuendos in his speech were evident.
معنی(example):
او چندین اشاره ضمنی درباره نیتهای او داشت.
مثال:
She made several insinuendos about his intentions.
معنی فارسی کلمه insinuendos
:
نظرات یا بیاناتی که به طور غیرمستقیم و با کنایه به موضوعی اشاره دارند.