معنی فارسی insp.

B1

کلمه اختصاری برای بازرس، افرادی که مسئولیت نظارت و بررسی را دارند.

Short for 'inspector,' a person who oversees performance.

example
معنی(example):

بازرس گزارش دقیقی ارائه داد.

مثال:

The insp. gave a detailed report.

معنی(example):

بازرس در حال انجام بررسی است.

مثال:

The insp. is conducting the investigation.

معنی فارسی کلمه insp.

: معنی insp. به فارسی

کلمه اختصاری برای بازرس، افرادی که مسئولیت نظارت و بررسی را دارند.