معنی فارسی inspiredly

B1

به شکلی که از الهام ناشی می‌شود.

In a manner that is filled with inspiration or creativity.

example
معنی(example):

او با الهام درباره سفرش صحبت کرد.

مثال:

She spoke inspiredly about her journey.

معنی(example):

او بعد از بازدید از نمایشگاه هنر با الهام نوشت.

مثال:

He wrote inspiredly after visiting the art exhibition.

معنی فارسی کلمه inspiredly

: معنی inspiredly به فارسی

به شکلی که از الهام ناشی می‌شود.