معنی فارسی inspirited

B1

دارای روحیه خوب و شاداب، به ویژه پس از یک رویداد مثبت.

Filled with spirit or enthusiasm.

verb
معنی(verb):

To strengthen or hearten; give impetus or vigour.

معنی(verb):

To fill or imbue with spirit.

example
معنی(example):

او پس از دریافت کلمات محبت‌آمیز احساس روحیه‌ای عالی کرد.

مثال:

He felt inspirited after receiving the kind words.

معنی(example):

تیم با روحیه بالا پیروزی خود را جشن گرفت.

مثال:

The inspirited team celebrated their victory.

معنی فارسی کلمه inspirited

: معنی inspirited به فارسی

دارای روحیه خوب و شاداب، به ویژه پس از یک رویداد مثبت.