معنی فارسی instated
B1منصوب شده به معنای قرار دادن یا تعیین شخصی در یک موقعیت یا نقش خاص است.
To formally place someone in a position or role.
- verb
verb
معنی(verb):
To install (someone) in office; to establish.
example
معنی(example):
او به عنوان مدیر جدید پروژه منصوب شد.
مثال:
She was instated as the new director of the project.
معنی(example):
پس از رأیگیری، او بالاخره به دفتر منصوب شد.
مثال:
After a vote, he was finally instated in the office.
معنی فارسی کلمه instated
:
منصوب شده به معنای قرار دادن یا تعیین شخصی در یک موقعیت یا نقش خاص است.