معنی فارسی instonement
B1فنی برای کار با سنگ و قرار دادن دقیق آنها.
The act of fitting or setting stones together, especially in masonry.
- OTHER
example
معنی(example):
فن معمار سنگ بر تکنیک استونمنت متکی بود.
مثال:
The stonemason’s craft relied on the technique of instonement.
معنی(example):
در هنر استونمنت، هر سنگ به دقت در محل خود قرار میگیرد.
مثال:
In the art of instonement, each stone is carefully fitted into place.
معنی فارسی کلمه instonement
:فنی برای کار با سنگ و قرار دادن دقیق آنها.