معنی فارسی insusceptive
B2غیراحساس، ناتوان در تحت تأثیر قرار گرفتن یا پاسخ دادن به محرکها.
Not susceptible or resistant to external influences or diseases.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی از افراد به سرماخوردگیهای معمولی حساس نیستند.
مثال:
Some people are insusceptive to common colds.
معنی(example):
طبیعت غیرحساس او را کمتر مستعد عفونتها میکرد.
مثال:
His insusceptive nature made him less prone to infections.
معنی فارسی کلمه insusceptive
:
غیراحساس، ناتوان در تحت تأثیر قرار گرفتن یا پاسخ دادن به محرکها.