معنی فارسی intellectualistic

B2

مربوط به فلسفه یا ایده های فکری؛ معطوف به عمل تفکر به جای احساسات یا تجربیات عاطفی.

Relating to intellectualism; prioritizing thought over emotion or experience.

example
معنی(example):

رویکرد او به صورت فکری همیشه به بحث‌های پیچیده منجر می‌شد.

مثال:

His intellectualistic approach often led to complex discussions.

معنی(example):

او بحث‌های فکری را به مکالمات غیررسمی ترجیح می‌داد.

مثال:

She preferred intellectualistic debates over casual conversations.

معنی فارسی کلمه intellectualistic

:

مربوط به فلسفه یا ایده های فکری؛ معطوف به عمل تفکر به جای احساسات یا تجربیات عاطفی.