معنی فارسی intellectualization
B2عمل یا فرآیند فکری کردن به جای پذیرش مستقیم احساسات.
The process of rationalizing or thinking about topics intellectually to avoid emotional engagement.
- NOUN
example
معنی(example):
او از فکری کردن برای اجتناب از روبرو شدن با احساساتش استفاده کرد.
مثال:
He used intellectualization to avoid addressing his feelings.
معنی(example):
فکری کردن گاهی می‌تواند از بهبود عاطفی جلوگیری کند.
مثال:
Intellectualization can sometimes prevent emotional healing.
معنی فارسی کلمه intellectualization
:عمل یا فرآیند فکری کردن به جای پذیرش مستقیم احساسات.
