معنی فارسی intelligibilities
B2قابلیت فهم، میزان فهم یا درک میان دو زبان یا گویش، یا بین افراد در زبانهای مختلف.
The quality of being understandable or comprehensible.
- NOUN
example
معنی(example):
قابلیتهای فهم دو زبان ممکن است بسیار بالا باشد.
مثال:
The intelligibilities of the two languages can be quite high.
معنی(example):
این مطالعه بر روی قابلیتهای فهم بین گویشها تمرکز داشت.
مثال:
The study focused on the intelligibilities between dialects.
معنی فارسی کلمه intelligibilities
:قابلیت فهم، میزان فهم یا درک میان دو زبان یا گویش، یا بین افراد در زبانهای مختلف.