معنی فارسی intenible

B2

غیرقابل تحمل به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن فرد نمی‌تواند بیشتر از آن چیزی را تحمل کند.

Unbearable; something that is too intense or extreme to endure.

example
معنی(example):

شدت طوفان واقعاً غیرقابل تحمل بود.

مثال:

The intensity of the storm was truly intenible.

معنی(example):

گرما در صحرا در هنگام ظهر می‌تواند غیرقابل تحمل باشد.

مثال:

The heat in the desert during noon can be intenible.

معنی فارسی کلمه intenible

: معنی intenible به فارسی

غیرقابل تحمل به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن فرد نمی‌تواند بیشتر از آن چیزی را تحمل کند.