معنی فارسی inter vivos
B2اصطلاحی در حقوق که به انتقال دارایی در زمان زندگی اشاره دارد.
A legal term referring to the transfer of property during the lifetime of the person.
- OTHER
example
معنی(example):
این ملک به صورت بینزندگی منتقل شد، نه به وسیله وصیت.
مثال:
The property was transferred inter vivos, not by will.
معنی(example):
او هدیهای به فرزندانش به صورت بینزندگی داد.
مثال:
He made a gift inter vivos to his children.
معنی فارسی کلمه inter vivos
:
اصطلاحی در حقوق که به انتقال دارایی در زمان زندگی اشاره دارد.