معنی فارسی inter-breeds

B1

فعل مربوط به تداخل نژادها، خصوصاً در زمینهٔ تلاش برای حفظ تنوع زیستی.

To breed across different breeds or species, often in a controlled environment.

example
معنی(example):

باغ‌وحش‌ها گاهی به حیوانات کمک می‌کنند تا برای حفظ سلامت جمعیت‌ها با هم تداخل داشته باشند.

مثال:

Zoos sometimes help animals inter-breed to keep populations healthy.

معنی(example):

این برنامه هدفش این است که گونه‌های در معرض خطر به طور مناسب تداخل نژادی داشته باشند.

مثال:

The program aims to ensure that endangered species inter-breed appropriately.

معنی فارسی کلمه inter-breeds

: معنی inter-breeds به فارسی

فعل مربوط به تداخل نژادها، خصوصاً در زمینهٔ تلاش برای حفظ تنوع زیستی.