معنی فارسی inter-ethnic
B2بین قومی، مربوط به یا شامل دو یا چند قوم یا فرهنگ مختلف.
Relating to or involving different ethnic groups.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این جشنواره روابط بینقومی را ترویج میکند.
مثال:
The festival promotes inter-ethnic relationships.
معنی(example):
ما باید گفتگوی بینقومی را برای صلح تشویق کنیم.
مثال:
We need to encourage inter-ethnic dialogue for peace.
معنی فارسی کلمه inter-ethnic
:
بین قومی، مربوط به یا شامل دو یا چند قوم یا فرهنگ مختلف.