معنی فارسی inter-subjective
C1تجربهای که از تعاملات بین افراد به وجود میآید و به درک متقابل منجر میشود.
Relating to the shared understanding established through interpersonal interactions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ماهیت بینذهنی واقعیت نشان میدهد که درکهای ما تحت تأثیر تعاملات اجتماعی شکل میگیرند.
مثال:
The inter-subjective nature of reality suggests that our perceptions are shaped by social interactions.
معنی(example):
توافق بینذهنی میتواند منجر به درک مشترک از مفاهیم پیچیده شود.
مثال:
Inter-subjective agreement can lead to a shared understanding of complex concepts.
معنی فارسی کلمه inter-subjective
:
تجربهای که از تعاملات بین افراد به وجود میآید و به درک متقابل منجر میشود.