معنی فارسی interallied

B2

واژه‌ای به معنای 'متحد میان کشورها' و به همکاری و تعامل میان کشورهای متفق اشاره دارد.

Relating to or denoting the alliance of countries in a military context.

adjective
معنی(adjective):

Between allied states.

مثال:

secure interallied communications

example
معنی(example):

نیروهای متحد میان کشورها استراتژی خود را در طول عملیات هماهنگ کردند.

مثال:

The interallied forces coordinated their strategy during the operation.

معنی(example):

قرارداد بین کشورها به هدف همکاری پس از جنگ صادر شد.

مثال:

The interallied agreement aimed to foster cooperation after the war.

معنی فارسی کلمه interallied

: معنی interallied به فارسی

واژه‌ای به معنای 'متحد میان کشورها' و به همکاری و تعامل میان کشورهای متفق اشاره دارد.