معنی فارسی intercentral
B2نقاط یا مسیرهایی که بین دو یا چند مرکز دیگر قرار دارد و ارتباط برقرار میکند.
Referring to connections or pathways between central areas.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مسیرهای بین مرکزی برای انتقال سیگنالها بسیار مهم هستند.
مثال:
The intercentral pathways are crucial for signal transmission.
معنی(example):
این اتصالات بین مرکزی مناطق مختلف مغز را به هم متصل میکنند.
مثال:
These intercentral connections link different brain regions.
معنی فارسی کلمه intercentral
:نقاط یا مسیرهایی که بین دو یا چند مرکز دیگر قرار دارد و ارتباط برقرار میکند.