معنی فارسی intercoms

B1

دستگاه‌های ارتباطی صوتی که امکان مکالمه را بین افراد در مکان‌های نزدیک فراهم می‌آورند.

Devices that allow communication between people in close proximity, often in buildings.

noun
معنی(noun):

An electronic communication system, especially one between rooms in a building

مثال:

emergency intercom

example
معنی(example):

این ساختمان با سیستم‌های داخلی برای ارتباط آسان مجهز شده است.

مثال:

The building is equipped with intercoms for easy communication.

معنی(example):

سیستم‌های داخلی اغلب در ادارات بزرگ برای اعلامیه‌های سریع استفاده می‌شوند.

مثال:

Intercoms are often used in large offices for quick announcements.

معنی فارسی کلمه intercoms

: معنی intercoms به فارسی

دستگاه‌های ارتباطی صوتی که امکان مکالمه را بین افراد در مکان‌های نزدیک فراهم می‌آورند.