معنی فارسی interdebated
B2به معنای مباحثه یا بحث درباره مسائل یا موضوعات خاصی است که نیاز به بررسی عمیق دارد.
To have engaged in a debate regarding specific issues or topics.
- VERB
example
معنی(example):
مسائل به طور گسترده در طول کنفرانس بحث شد.
مثال:
The issues were interdebated extensively during the conference.
معنی(example):
آنها سیاستها را قبل از اتخاذ تصمیم مورد بحث قرار دادند.
مثال:
They interdebated the policies before making a decision.
معنی فارسی کلمه interdebated
:
به معنای مباحثه یا بحث درباره مسائل یا موضوعات خاصی است که نیاز به بررسی عمیق دارد.