معنی فارسی interdenominational
B2که شامل یا مربوط به چندین مذهب متفاوت باشد.
Involving multiple denominations, especially in a religious context.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of, relating to, or between different denominations or churches.
example
معنی(example):
آنها یک رویداد بینمذهبی برگزار کردند.
مثال:
They organized an interdenominational event.
معنی(example):
گروه بینمذهبی هر ماه دیدار میکند.
مثال:
The interdenominational group meets every month.
معنی فارسی کلمه interdenominational
:
که شامل یا مربوط به چندین مذهب متفاوت باشد.
