معنی فارسی interester
B1علاقهمند، فردی که در مورد موضوع خاصی بسیار کنجکاو است و به آن توجه دارد.
A person who shows a strong interest in a specific subject or field.
- NOUN
example
معنی(example):
او علاقهمند به زمینه فناوری است.
مثال:
He is an intereseter in the field of technology.
معنی(example):
علاقهمندی میتواند به فرصتهای زیادی منجر شود.
مثال:
Being an intereseter can lead to many opportunities.
معنی فارسی کلمه interester
:
علاقهمند، فردی که در مورد موضوع خاصی بسیار کنجکاو است و به آن توجه دارد.