معنی فارسی interestingly
B2به طرز جالبی به رویدادی اشاره دارد که توجه مخاطب را جلب میکند.
In a way that arouses interest or curiosity.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an interesting way
example
معنی(example):
جالب است، او تصمیم گرفت تنها سفر کند.
مثال:
Interestingly, he chose to travel alone.
معنی(example):
جالب است، آنها یک گنج پنهان یافتند.
مثال:
Interestingly, they found a hidden treasure.
معنی فارسی کلمه interestingly
:
به طرز جالبی به رویدادی اشاره دارد که توجه مخاطب را جلب میکند.