معنی فارسی interfile
B1فرآیند مرتبسازی و ادغام پروندهها به روشی سازماندهی شده.
To file documents together based on certain criteria for better organization.
- verb
verb
معنی(verb):
To file (something) between or among existing entries.
example
معنی(example):
ما نیاز داریم این اسناد را برای سازماندهی بهتر در هم ادغام کنیم.
مثال:
We need to interfile these documents for better organization.
معنی(example):
برای ادغام، ابتدا باید پروندهها را دستهبندی کنید.
مثال:
To interfile, you should categorize the papers first.
معنی فارسی کلمه interfile
:
فرآیند مرتبسازی و ادغام پروندهها به روشی سازماندهی شده.