معنی فارسی interjector

B2

مداخله‌ کننده، شخصی است که در صحبت‌ها یا گفتگوها بدون دعوت و به طور ناگهانی نظر یا نظری را وارد می‌کند.

A person who interjects in a conversation, often abruptly.

example
معنی(example):

مداخله‌ کننده نظر خود را در طول بحث اضافه کرد.

مثال:

The interjector added their opinion during the discussion.

معنی(example):

یک مداخله‌ کننده معمولاً جریان گفتگو را قطع می‌کند.

مثال:

An interjector often breaks the flow of a conversation.

معنی فارسی کلمه interjector

: معنی interjector به فارسی

مداخله‌ کننده، شخصی است که در صحبت‌ها یا گفتگوها بدون دعوت و به طور ناگهانی نظر یا نظری را وارد می‌کند.