معنی فارسی interluency
B1در همتنیدگی یا ارتباط بین مراحل یا بخشها.
The quality of being interconnected or interrelated.
- OTHER
example
معنی(example):
احساس ترکیب بین دو مرحله پروژه وجود داشت.
مثال:
There was a sense of interluency between the two stages of the project.
معنی(example):
ترکیب میتواند همکاری بین تیمها را تقویت کند.
مثال:
Interluency can enhance collaboration among teams.
معنی فارسی کلمه interluency
:
در همتنیدگی یا ارتباط بین مراحل یا بخشها.