معنی فارسی interlying

B1

بین‌خواب به لایه‌ها یا مواد قرار گرفته بین دو چیز دیگر گفته می‌شود، معمولاً در زمین‌شناسی یا علوم زمین.

Describing layers or materials that lie between two other things, often used in geology or earth sciences.

example
معنی(example):

لایه‌های بین‌خواب رسوبات تاریخ زمین را فاش می‌کنند.

مثال:

The interlying layers of sediment reveal the history of the earth.

معنی(example):

پژوهشگران مواد بین‌خواب را برای پیدا کردن نشانه‌هایی از آب و هوای گذشته مطالعه می‌کنند.

مثال:

Researchers study the interlying materials for clues about past climates.

معنی فارسی کلمه interlying

: معنی interlying به فارسی

بین‌خواب به لایه‌ها یا مواد قرار گرفته بین دو چیز دیگر گفته می‌شود، معمولاً در زمین‌شناسی یا علوم زمین.