معنی فارسی intermetallic
B1ترکیباتی که از دو یا چند فلز تشکیل شدهاند و ویژگیهای خاصی دارند.
Compounds formed by the combination of two or more metals with distinct properties.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ترکیبات اینترمتالیک دارای خواص منحصر به فردی هستند.
مثال:
Intermetallic compounds have unique properties.
معنی(example):
پژوهشگران فازهای اینترمتالیک را در مواد مطالعه میکنند.
مثال:
Researchers study intermetallic phases in materials.
معنی فارسی کلمه intermetallic
:
ترکیباتی که از دو یا چند فلز تشکیل شدهاند و ویژگیهای خاصی دارند.