معنی فارسی intermutation

B1

تبادل بین‌گونه‌ای، اشاره به تغییر و تعامل بین گونه‌های مختلف.

The process of mutual change or interaction between different species.

example
معنی(example):

تبادل بین‌گونه‌ای باعث تکامل ویژگی‌های جدید شد.

مثال:

Intermutation of species led to the evolution of new traits.

معنی(example):

این مطالعه بر روی تبادل بین‌گونه‌ای و جریان ژن در بین جمعیت‌ها تمرکز داشت.

مثال:

The study focused on intermutation and gene flow within populations.

معنی فارسی کلمه intermutation

: معنی intermutation به فارسی

تبادل بین‌گونه‌ای، اشاره به تغییر و تعامل بین گونه‌های مختلف.