معنی فارسی internal clocks
B2به سیستمی اطلاق میشود که زمانبندی فعالیتهای فیزیولوژیک را کنترل میکند.
Biological mechanisms that regulate various bodily functions in accordance with the time of day.
- NOUN
example
معنی(example):
بدنهای ما ساعتهای داخلی دارند که خواب را تنظیم میکنند.
مثال:
Our bodies have internal clocks that regulate sleep.
معنی(example):
ساعتهای داخلی بر روالهای روزمره و رفتارهای ما تأثیر میگذارند.
مثال:
Internal clocks affect our daily routines and behaviors.
معنی فارسی کلمه internal clocks
:
به سیستمی اطلاق میشود که زمانبندی فعالیتهای فیزیولوژیک را کنترل میکند.