معنی فارسی internal evidence
B2مدارکی که از داخل یک سیستم یا سازمان به دست آمدهاند.
Evidence that arises from within a system or organization, used to support conclusions.
- NOUN
example
معنی(example):
گزارش شامل شواهد داخلی از تقلب بود.
مثال:
The report contained internal evidence of fraud.
معنی(example):
شواهد داخلی میتوانند به حمایت از ادعاهای شما کمک کنند.
مثال:
Internal evidence can help support your claims.
معنی فارسی کلمه internal evidence
:
مدارکی که از داخل یک سیستم یا سازمان به دست آمدهاند.