معنی فارسی internal market
C1بازاری که شامل تبادل کالاها و خدمات داخل یک کشور درون مرزهای آن است.
The system of buying and selling goods and services within a specific country.
- NOUN
example
معنی(example):
بازار داخلی امکان تجارت آزاد در داخل کشور را فراهم میکند.
مثال:
The internal market allows for free trade within the country.
معنی(example):
بسیاری از کسب و کارها در بازار داخلی رونق میگیرند.
مثال:
Many businesses thrive in the internal market.
معنی فارسی کلمه internal market
:
بازاری که شامل تبادل کالاها و خدمات داخل یک کشور درون مرزهای آن است.