معنی فارسی internalises
B1به معنای جذب یا پذیرفتن اطلاعات یا احساسات به گونه‌ای که جزئی از ذهن فرد می‌شود.
To take in or accept ideas or experiences in such a way that they become a part of one's mental framework.
- verb
To make something internal; to incorporate it in oneself.
To store (a string or other structure) in a shared pool, such that subsequent items with the same value can share the same instance.
To transfer stocks between brokers within an organization, rather than through the exchange.
او بسیاری از چیزهایی را که از معلمانش می‌آموزد، درونی می‌کند.
He internalises much of what he learns from his mentors.
یک یادگیرنده خوب معمولاً دانش را به طور مؤثری درونی می‌کند.
A good learner often internalises knowledge effectively.
معنی فارسی کلمه internalises
:
به معنای جذب یا پذیرفتن اطلاعات یا احساسات به گونه‌ای که جزئی از ذهن فرد می‌شود.
