معنی فارسی internees

B1

افرادی که به دلیل شرایط خاص به طور موقت در مکانی نگهداری می‌شوند.

People who are held in detention, especially during wartime or political unrest.

noun
معنی(noun):

One who is imprisoned or otherwise confined.

example
معنی(example):

دولت تصمیم گرفت که پس از چند ماه، بازداشت‌شدگان را آزاد کند.

مثال:

The government decided to release the internees after several months.

معنی(example):

بازداشت‌شدگان در اردوگاه اقلام ضروری دریافت کردند.

مثال:

Internees in the camp were given basic necessities.

معنی فارسی کلمه internees

: معنی internees به فارسی

افرادی که به دلیل شرایط خاص به طور موقت در مکانی نگهداری می‌شوند.