معنی فارسی interparietal
B1بیندیواری، به ناحیهای در مغز اشاره دارد که بین دو نیمکره قرار دارد و وظایف حسی را انجام میدهد.
Referring to a region of the brain between the parietal lobes involved in sensory integration.
- OTHER
example
معنی(example):
منطقه بیندیوار در پردازش حسی نقش دارد.
مثال:
The interparietal area plays a role in sensory processing.
معنی(example):
در علوم اعصاب، قشر بیندیوار با آگاهی فضایی مرتبط است.
مثال:
In neuroscience, the interparietal cortex is associated with spatial awareness.
معنی فارسی کلمه interparietal
:
بیندیواری، به ناحیهای در مغز اشاره دارد که بین دو نیمکره قرار دارد و وظایف حسی را انجام میدهد.